دوقلوهام ⑤ساله شدن.خدایا شکرت
حرفای خوب با شما: انگار همین یه هفته پیش بود که با استرس تمام شب قبل زایمانو خوابم نمیبرد و مدام بفکر دوقلوها بودم .
همین چند وقت پیش بود که بفکر تغذیه و ترکای شکمم بودم.
آخ آخ همین چند وقت پیش بود که اولین دفعه صدای گریه ی دوقلوها رو شنیدم .وای که چقدر اون لحظات شیرین بود
همین چند وقت پیش بود که بچه ها رو تو بغلم گرفته بودم و بهشون شیر میدادم و نگران بودم نکنه رشدشون خوب نباشه نکنه قدشون بلند نشه نکنه موهاشون بلند نشه نکنه و نکنه و....
اره همشون گذشت و دوقلوها 25مرداد 99میشن 5ساله و سراپا شوق و ذوقم بخودم افتخار میکنم که تحمل و صبرم زیاد بود به خودم میبالم که مامان شاد و پر انرژی بودم و هستم .حالم خوبه و بعضی وقتا دلم واسه نوزادیه دوقلوها تنگ میشه سریع میام وبلاگشونو میبینم یا عکسای نوزادیشونو.
مامانای باردار یا مامانای دوقلو یا مامانایی که تو فکر بچه ان . دوران بارداری و حتی روزهای سخت میگذره شاید این حرف تکراری باشه اما دنیاییه واسه خودش .خونسرد و با حوصله و پرانرژی باشین و توکل بخدا کنید.روزایی که منتظر زودتر گذشتنش هستین روزهای عمرتونه
بچه ها شیرین ترین بخش زندگی ان که اهمیت و شادبودن زندگی رو دوچندان میکنن قدرشونو بدونید.