یسنا - حسنایسنا - حسنا، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
پیوند آقا و بانو♥ ♥پیوند آقا و بانو♥ ♥، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

سیب های سرخ زنـــ♥♥ــــدگی

اغاز 22ماهگیه نفسام

1396/2/28 16:31
نویسنده : مامان آسیه
528 بازدید
اشتراک گذاری

با نام خدای مهربونم شروع میکنم که هیچوقت تنهام نمیذاره .............خیلی دیر میام وبلاگ دوقلوهام چون وقتم کمه. تا یکم فرصت گیر میارم به جون خونه میفتم یا کارای عقب موندمو انجام میدم واسه همین بروزرسانی دیر انجام میشه.......خب بگذریم

مهم اینه که الان با روحیه ی شاداب و سلامتیه کامل اومدم تا یکم خلوت کنم با نی نی وبلاگیا......

یسنا و حسنا گلی خیلی باهوش تر از قبل شدن .کاری رو که علاقه داشته باشن تا اخرش انجام میدن حتی اگه یه خرده خطرناک باشه.گاهی از دستشون عصبانی میشم اما با خودم فکر میکنم که یه روز بزرگ میشم و دلم واسه همچین روزایی تنگ میشه. هر روز همه ی اسباب بازیاشونو میریزن تو اشپزخونه تا اتاق خواب ..بعضی وقتا عاشق همن و بعضی وقتا هم شروع به دعوا میکنن . اگه دعوا به زد و خرد نرسه منو باباشون دخالت نمیکنیم.

تنها موضوعی که ذهنمو این چند وقته مشغول کرده از پوشک گرفتنشونه. البته ممکنه زود باشه اما من خیلی استرس گرفتم....خب اینم یه مرحله ی سخت دیگست.

غذا خوردنشونو نگو که واقعا یه صحنه اییه . یه وضعی درست میکنن دور و ورو که بیا و ببین. یسنا که هنوز گوشت رو تایید نمیکنه اما حسنا خانم خوبه و گاهی که حواسش نباشه حسابی میخوره. 

هر روز شبکه پویا رو میبینن از اهنگای شاد خوششون میاد و به من میگن دست بزنم . 

گاهی وقتا که با بچه ها میرم مکانهای عمومی مردم طوری نگاه میکنن که اصلا بهم خوش نمیگذره . سعی میکنن لباس همرنگ و همشکل تنشون نکنم چون چند دفعه ضربشو خوردم.

اولین سفری که با دوقلوها رفتیم سیستان بود که یه تجربه هم واسم شد . بچه ها زیاد اذیت نکردن و در کل خوب بودن. دلم میخواد زودتر برم مشهد..........

zys_400_f_56335000_nljtyt5acyoiu8tkuqq20rdvlu4wwqm9.png

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)