یسنا - حسنایسنا - حسنا، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
پیوند آقا و بانو♥ ♥پیوند آقا و بانو♥ ♥، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

سیب های سرخ زنـــ♥♥ــــدگی

چهار ماهه شدن دخترای نازم

چهار  ماهگیتــــــــــــــــــــــــــــون مبارک   با اینکه پایان چهارماهگیتون با سرماخوردگی خاتمه پیدا کرد اما همه ی این لحظات خاطره میمونه از اولین سرماخوردگیتون عکس گرفتم . صورت سرخ با عطسه فراوان و سرفه ی خروسکی خیلی واسه من سخت بود اما خداراشکر الان حالتون بهتره. متاسفانه امروز نوبت واکسن چهار ماهگیتون بود که نبردمتون چون با سرماخوردگی نمیشه واکسن زد. مصرف شربت دیفن هیدرامین و اریترومایسین همچنان ادامه داره +قطره بینی سدیم کلراید که در کنارش پوآر هم خیلی کمک میکنه +هر روز مولتی ویتامین هم 25قطره نوش جان میکنین     ممکن است او دانش‌آموز خوبی نباشد. نباید از این بابت نارا...
25 آذر 1394

حال زندگیه چهار نفریمون از این بهتر نمیشه ★

سلام رفقای مجازی....ببخشید دیر اومدم . خب سرم شلوغ بود . همه ی وقتم در اختیار دوقلوها و همسریه. ((دوست ندارم لحظات شیرین زندگیمو ساده از دست بدم . از هر فرصتی استفاده میکنم تا با دخترا بازی کنم و با همسری شادباشم)) با پیگیری همسری ..بعد از یه هفته از طرف بهزیستی شیرخشک یارانه ای به بچه ها تعلق گرفت (یه کارتن 24تایی واسه دوماه) . الحمدالله شیر خشک بهشون سازگاری داره . یسنا و حسنا جونی خیلی باهوش شدن . یسنا وقتی شیشه شیرو تو دهنش میذارم غش غش میخنده  باهام . حسنا هم یکم دیرتر جوابشو بدم یا دیرتر شیر بخوره گله و شکایت میکنه با زبون بی زبونی. کم کم با عروسکا عادت کردن و وقتی اتاقو ترک میکنم و عروسکو کنارشون میذارم ..باهاش بازی...
13 آذر 1394

3 ماهگیتون مبارک

میوه های زندگیم   ماهگیتون مبارک باورم نمیشه زمان بسرعت میگذره و شما هر روز بزرگتر میشین به امید خدا همیشه سالم باشین و مامانی لبخندای شیرینتونو ببینه و کیف کنه حالا دیگه شبیه هم شدن..................                                         عکسای بیشتر و لالایی در ادامه مطلب...........       ...
27 آبان 1394

واسه دخترا پستونک گرفتم

حسنا خیلی خوب پستونکو گرفت اما یسنا علاقه ای نداره . شبی که منو شوشو پستونک تو دهنشون گذاشتیم خیلی ذوق کرده بودیم من که کلی قربون صدقونشون رفتم و خندیدم اینم عکس کپی ---پست های من........فداشــــــــــــــــــــــون   به به  اینم ناهار امروز که آبجیم زحمتشو کشید       ...
23 آبان 1394

زندگیه شیرین....2 ماه و 21 روز

یسنا و حسنای من خوابشون کاملا تنظیم شده .  دوساعت تکمیل بازی میکنن و بعد که خسته شدن نق میزنن که واسشون لالایی بخونم تا بخوابن تقریبا تا دوساعت میخوابن و دوباره بیدار میشن  حسنا یکم بینیش گرفته . چند دفعه از قطره سدیم کلراید استفاده کردم اما انگار فایده نداره دمای اتاقو  معتدل نگه میدارم و کمتر از پوشک استفاده میکنم تا راحت باشن در واقع وقتی پوشک هستن درست بازی نمیکنن و اذیتـــــــن حتی گاهی اوقات با تعجب میبینم که تا دو یا سه ساعت ادرار نمیکنن   ماشین کهنه شو رو رو به راه کردم و درست کار نکرد حالا قراره شوشو واسه تعمیرش اقدام کنه کی تعمیر میشه رو باید بگم الله اعلــــــــــم بد جو...
16 آبان 1394

جدول رشد و تكامل نوزاد

جدول رشد و تكامل: ازنوزادی تا 6 ماهگی سن كودك مهارتهای اصلی (اكثركودكان انجام می دهند) مهارتهای اضافی (نیمی از كودكان انجام می دهند) مهارتهای پیشرفته (تعداد كمی از كودكان انجام می دهند)                               1ماهــــــــــــگی • سر را بالا می گیرد  • به صدا پاسخ می دهد  • به صورتها خیره میشود • اشیا را دنبال می كند  • اصوات اوه و آه ازحلق خارج می سازد  • قادر به دیدن طرح های سیاه و سفید است • لبخند می زند  • می خندد  • سر را ...
15 آبان 1394

هیچکس درکت نمیکند o.O

              ☚  تصور کن شب وقتی دستشویی می روی و مسواک می زنی و مثل بقیه اهل خانه با خیال راحت روی تخت دراز می کشی و چون خسته هستی فوری چشم هایت گرم می شود و خواب می گیردت، تازه کوچولویت شروع می کند به گریه کردن. از خواب می پری و به او شیر می دهی تا بخوابد… اما او سر ناسازگاری دارد. به یک ذره و دو ذره شیر خوردن رضایت نمی دهد. یک طرف بدنت که روی آن خوابیده ای درد گرفته است. این طوری نمی شود. بلند می شوی و بچه را روی پا می خوابانی بلکه بدون شیر خوردن بخوابد. اما او مدام گریه می کند و فقط می خواهد شیر بخورد. دوباره به طرف دیگر می خوابی و او را کنارت می خوابانی تا شیرش بدهی و بتوانی...
13 آبان 1394

❉ 2 ماه و 16 روز

دردونه هام خیلی باهوش شدن مثلا با چشاشون و چرخش گردنشون منو تعقیب میکنن .با صدای جغجغه میخندن. ساعتای 2ظهر بعد از شیر خوردن بازی میکنن و بلند میخندن . اون لحظه ها خیلی واسم شیرینه.  اینقدر بغلی شدن که اصلا تو رختخوابشون نمیمونن . حسنا خیلی ابجیشو نگاه میکنه انگار میدونه یه قل دیگه هم داره اما یسنا توجهی نداره هوا سرد شده و حواسمو بیشتر جمع میکنم تا خونه سرد نشه . هر روز و شب واسشون لالایی میخونم . صدامو دقیق میشناسنو اروم میشن. یکی از لالایی ها اینه: لالالالا گل لاله- ببین مامانی خوشحاله-میخونه سوره قران-میخونه هی دعا مامان         لالالالا گل پیچک- بخواب ای کودک کوچک- همه میگن میاد اقا- اما...
11 آبان 1394