سیب های سرخ زنـــ♥♥ــــدگی

 هر زنی زیباست   پسرکی از مادرش پرسید:  مادر چرا گریه میکنی؟   مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت نمیدانم عزیزم، نمیدانم!      پسرک نزد پدرش رفت و گفت:   بابا چرا مادرم همیشه گریه میکند؟  او چه میخواهد؟   پدرش تنها دلیلی که به ذهنش رسید، این بود که همه ی زنها گریه میکنند بی هیچ دلیلی!!!    پسرک هنوز از اینکه زنها خیلی راحت به گریه می افتند متعجب بود، پسرک یکبار در خواب دید که دارد با خدا صحبت میکند از خدا پرسید :  چرا زنها این همه گریه میکنند؟؟   خدا جواب داد :  من زن را بشکل ویژه‌ای آفریده ام  به شانه های او قدرتی...

...

دیشب دخترا رو بردیم دکتر و دکتر خیلی ازشون راضی بود وزنشون باهم برابر بود . 5کیلو بودن و مولتی تجویز کرد جالب اینجاست که بهداشت قبول نمیکنه که به دوقلوها غذای کمکی بده اما با اینحال دکتر گواهی داد حالا باید هفت خوان رستمو بگذرونیم تا بهمون تعلق بگیره میدونید که هزینه ی اصلیه دوقلوها هم همین غذای کمکی و پوشکه  از بیمارستان که امدیم خیلی خسته بودم و دخترا هم حسابی اذیتم کردن اگه باهم بخوابن و باهم بیدار شن خیلی عالیه تا اینکه یکی بخوابه و فندق بعدی بیدار باشه هنوز ابجی معصومه دخترا رو ندیده . چون شمال زندگی میکنن. علاقه داره زودتر ببیندشون .فقط از طریق تلگرام رویتشون کرده          &n...

سن دوقلوهام 2ماه و 11 روز هست و همچنان زمان بسرعت میگذره هر روز واسم جدیده و مثل روز قبل نیست . سر شلوغ تر از قبل شده . دخترا بازیگوش شدن  با کوچیکترین صدا از خواب میپرن. حسنا متظره تا بزنه زیر گریه .. مثلا با صدای عطسه امید گریه میکنه. تقریبا میتونم بگم خوابشون دستم اومده . بعضی روزا خیلی اذیت میکنن مثل دیشب ...دیگه اخرش کمرم بشدت درد میکرد . هر شب به محض اینکه تو رختخواب میرم بیهوش میشم و فقط صدای دخترا بیدارم میکنه 24-3:30 3:30-4:30 4:30-8 8-10 10-13 13-14:30 14:30-17 17-19:30 19:30-21 21-22 22-24 خواب  بازی و گریه خواب بازی ...

واقعه ی کربلا اتفاق می افتد ... هرگاه ؛ دلت با دینت نباشد ،  قدمت با قلمت نباشد ، و عملت به قولت نباشد ... آری بدون شک اتفاق می افتد ؛ هرگاه ... هرگاه ... هرگاه ... ...

خدایا شکر. دوماهیگه دخترای نازم بسلامتی تکمیل شد این عکس قبل از رفتن به بهداشت : امروز صبح خاله سعیده اومد دنبالمون و همراه با مهدیار واسه واکسن سه گانه رفتیم بهداشت . هر کی دوقلوهامو میدید با لبخند بهمون جواب میداد که چه بانمک وزن یسنا:   4800                         حسنا:      4700 اما واقعا دوقلو داشتن سخته .( بیشتر وقتا از شدت خستگی و زیاد نشستن کمرم میسوزه و به محض دراز کشیدن خوابم میبره) وای که چقدر دخترا گریه کردن (تو این دو ماه مثل امروز گریه نکرده بودن) اشکاشون سرازیر بود . فداشون بشم وقتی اومدیم خونه اولش گرم بودن و ...

مادرها قلب خانه اند .....          مادرها اگر شاد باشند قلب خانه می تپد ... مادرها اگر موهایشان را شکل دهند ، اگر صورتشان را آرایش کنند ، اگر لباسهای شاد بپوشند زندگی در خانه جریان پیدا می کند مادرها اگر گاهی برقصند ، اگر کودک درونشان هنوز شیطنت کند ، اگر شوخی کنند ، بخندند ، همه اهل خانه را به زندگی نوید می دهند اگر روزی مادر خانه چشمهایش رنگ غم بدهد ، حرفهایش بوی گلایه و کسالت بدهد ، اگر ذره ای بی حوصله و ناامید به نظر برسد ، تمام اهل خانه را به غم کشیده است آری مادر بودن دشوار است ، خداوند بهشت را سزاوار مادران می داند چون ارمغان آور شادی ، گذشت و خنده اند یادمان نرود اگر مادر هستیم بیشتر بخندیم ، ...

دخترام دو کلمه یاد گرفتن که منو شگفت زده کردن یسنا میگه....... اغوووووووووووووووووو حسنا میگه ....... مم ...