هفته 16بارداری_ماه چهار
اوه اوه چه دیر آمدم واسه بروز کردن وبم. خب اشکال نداره . (آبجیم بعد از یه سال با خانواده ی عزیزش اومدن . مهدیس و مصطفی بچه هاشن . )
راستی عیدو تبریک میگم امیدوارم سال پر خیر و برکتی واسه همه باشه و مخصوصا واسه مادرایی که بارداری اولشونو تجربه میکنن و مخصوصا عزیزانی که دوقلو دارن .............................
هفته 16 هفته ی جالبی واسم بود از چند دید : لگدای یکی از کوچولوها رو واضح حس میکنم خصوصا وقتی که در حال استراحتم . این هفته تو عید سال 94 بود و با اینکه درد داشتم اما مهمان داری به خوبی انجام شد با کمک همسری . بعد از یکسال آبجیم اومد .
شنبه ،هفته جدید میشه 15 فروردین و نوبت دکتر دارم . نمیدوم شاید سونو بنویسه برم واسه تعیین جنسیت اما یه حسی بهم میگه که هر دو پسرن _ یـــــــــــاسین و یــــــــــــــزدان
اشتهام واسه غذا خوبه . یعنی نه حالت تهوع دارم و نه اشتهای زیاد . عادیه .
هر روز ماست پر چرب و میوه و خشکبار میخورم . همسری واسم تخم بلدرچین و تخم مرغ خونگی آورده که یه روز در میون میخورم چون امگا 3 بالایی داره.
شکمم اومده بالا اما بیشتر تو پهلومه . شب وقتی از این پهلو به اون پهلو میشم کلی درد دارم .
دیگه شلوارای قبل بارداری رو نمیتونم بپوشم . یه شلوار بارداری دارم که راحتم . لباسامم راحتی میپوشم تا نفس تنگی نگیریم. چادر شالدار هم گرفتم که خیلی بهم میاد . نرم افزاری بارداری واسم حکم امید به آینده رو داره وقتی از یه هفته خلاص میشم سریع مطلب جدید میخونم راجع به هفته جدید .
دلم واسه راحت خوابیدن تنگ شده
واسه دویدن تنگ شده
واسه هر چیزی خوردن تنگ شده (مثلا خیلی خوردنیهایی که قبل از بارداری مصرف میکردم حالا مضره)
و دلم واسه یه سفر مشت به حرم امام رضا (ع) یه ذره شده