19 روزگی عسلای من❤
روزها به سرعت میگذره و دخترام هر روز بیشتر تو دلم جا باز میکنن
با اینکه دیر شده بود اما دو روز پیش بخیه هامو کشیدم
بیشتر واسه ناهارم ،مامانم؛مرغ خونگی اماده میکنه
عرق رازیانه - ماالشعیر -جوپرک-خرما -اب رو بیشتر میخورم
یسنا و حسنا دخترای ساکتی هستن و این بدلیل اینه که در زمان بارداری سوره والعصر رو خیلی خوندم
هر روز واسشون اسپند دود میکنم و صدقه میدم
فقط غر غر زیاد میکنن
دیشب حدودا ساعتای 3 در حال شیر دادن به یسنا بودم که یهو سرفه کرد ،(خیلی بلند) همسری با سرعت نور از خواب پرید و ضربان قلبش بشدت میزد. خیلی ترسیده بود. فکر کرده واسه بچه اتفاقی افتاده و من خواب موندم. واسه همین تا صبح تو خواب و بیداری بود.
چند روزه که بچه ها استفراغشون شروع شده و چند روز بعد که نوبت دکتر دارن راجع بهش میپرسم
الحمدالله که دخترام سالمن و دلمون شاده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی