دوقلوها بعد از یکماه اومدن
سلام سلام ......دوستان نی نی وبلاگی دلم واستون تنگیده بود و همچنین واسه بروز کردن وبم لحظه شماری میکردم اما متاسفانه نت نداشتم . تا حدودی وقت هم نداشتم . تو این یه ماه کلی اتفاق افتاده که باید تایپ کنم:
حالا دوقلوهای نازم 5ماه و 24 روزه هستن.(ماه شش یعنی شروع غذای تکمیلی)
گاهی وقتا خیلی شیطنت میکنن و من کلی میخندم . مثلا یسنا انگشت حسنا رو مک میزنه و حسنا از اینکار خوشش میاد و میخنده . یا حسنا ،لپ یسنا رو با دوانگشتش میکشه و انگشتاشو تو دهن ابجیش میکنه.از صحبت کردن باهمدیگه که نگو . خیلی تعجب میکنم که باهم حرف میزنن . (حتما از مامان جونشون میگن که همه ی وقتشو در اختیارشون گذاشته)
سرفه های دخترام هنوز خوب نشده متاسفانه با اینکه داروهای دیفن هیدرامین -ازیترومایسین-دکسترومتورفان- و همچنین داروهای گیاهیه چهارتخم-تخم به- هشت تخم- بارهنگ رو امتحان کردم . حالا هم به پیشنهاد دوستان ، شربت کتوتیفن رو بهشون میدم که میتونم بگم الحمدالله تاثیراتی داره.
دخترا حالا کامل غلت میزنن (بجای جلو رفتن،عقب میان) و شروع به جیغ و داد میکنن. بلندبلند میخندن. با شکلک و بازی ذوق میکنن.حدود 6ثانیه هم میتونن بدون کمک بشینن اما با تکیه گاه بیشتر از این میشینن.خوابشون خیلی کم شده و گاهی از فرط خستگی شبا بیهوش میشم . کلا تنها امید من واسه استراحت شبا هستش . ساعت خواب بچه ها 11 شبه و در طول شب دودفعه واسه شیر بیدار میشن .
یه هفته ی پیش بود که دخترا در حال بازی کردن و غلت زدن بودن که گوش یسنا خونی شده بود و خیلی اذیت شد . حالا بیشتر مراقب گوششم مخصوصا موقع تعویض لباس. کلا دخترام از تعویض لباس خوششون نمیاد.
با پیشنهاد ابجیم ،سرلاک برنج رو دوهفته ی پیش شروع کردم. امروز حریره بادام نوش جان کردن. الحمدالله غذای تکمیلی رو هردو با اشتها میخورن . گاهی بهشون پرتقال هم میدم.
کلی غذا واسه ماه های اینده تو دفترچم نوشتم که خوشبحال دخترام میشه چون همشون خوشمزست.
عکس سمت راست یسنا جونه و عکس سمت چپ هم خب معلومه دیگه اگه یسنا سمت راسته پس حسنا سمت چپه..........این لباسای ناز رو هم خاله ملیحه واسشون گرفته