هفته 21 بارداری - آخرین هفته از ماه پنج
یسنا و حسنا هر روز که میگذره بیشتر لگد میزنن حتی وقتی یه جا ایستادم . بعضی وقتا یهو با هم تکون میخورن که خودمم شوکه میشم . در طول روز با دخترا حرف میزنم و از برنامه های آینده واسشون توضیح میدم . طبق قولی که به خدا دادم هرشب زیارت عاشورا میخونم .
این هفته نوبت دکتر دارم و وضعیت وزنم هم رو به افزایشه - شب ها وقتی میخوام از یه پهلو به پهلوی دیگه بشم مجبورم بیدار شم و کلا خواب از سرم میپره . در کل شبها درست نمیتونم بخوابم و باید دو ساعت بیدار باشم و به همه چی فکر کنم تا خوابم ببره . بیشتر افکارم پر شده از ورود نی نی ها و اینکه چه قیافه ای دارن . همسری همون ده دقیقه اول خوابش میبره .
بیشتر لباسامو تغییر دادم و فقط لباس گشادو دوست دارم . به میان وعده هام خیلی توجه میکنم . از کلوچه - کشمش - پسته و گردو گرفته تا نون و پنیر و سبزی . این روزا خوراکم خیلی خوب شده .
از اینکه هنوز خریدمو واسه دخترام شروع نکردم ناراحتم . اول باید یه کمد کوچیک لباس بگیرم .
این ماه خیلی گرمه . درخت انگور و شلیل و زرد آلو میوه داده و حیاطو زیبا کرده . واسه کادوی روز مرد هم یه روشلواری شیک گرفتم .