هفته 27 بارداری و آغاز ماه هفت
فقط میتونم بگم خدایا شکرت که بهم صبر و امید میدی
این هفته خیلی شلوغ بود و البته خوب بود چون سرگرم بودم
با همسری رفتیم بازار و واسه نفس های زندگیمون عروسک و وسایل بچگانه گرفتیم
بیست و پنجم نوبت دکتر داشتم و بعد از اینکه ضربان قلبشونو با دستگاه داپلر چک کرد حالم خیلی خوب شد
دکتر گفت وزنم زیاده و باید مصرف برنج و شیرینی رو کم کنم ( در کل 14کیلو تا حالا اضاف کردم)
همچنین واسم قرص کلسیم مخصوص و قرص اهن تجویز کرد و یه آزمایش گلوکز نوشت
بیست و ششم ساعت 7نیم با همسری رفتیم آزمایشگاه و تو 4 ساعت ، هر یک ساعت نمونه برداری میگرفت البته قبلش یه محلول شیرین خوردم. همسری حسابی خسته شده بود و خسته تر از اون من بودم چون ناشتا و گرسنه بودم و یسنا و حسنا مدام لگد میزدن . حتما با خودشون میگفتن مامانی امروز ما رو فراموش کرده . خلاصه ساعت 11 نمونه برداری تموم شد
بیست و هفتم هم ساعت 9نیم صبح رفتیم درمانگاه و بعد از چک کردن وضعییتم و شنیدن صدای قلب عروسکام ساعت 12برگشتیم خونه.........با آغاز ماه رمضان از خدا میخوام حاجت همه رو و مخصوصا کسانی که در انتظار شنیدن گریه ی نوزادن حاجت روا کنه .
اینم عروسکای دو دختر نازمون: